من با حضور تو تكرار مي شوم و در شهر دلم
سالهاي چراغاني تولدمان را جشن مي گيرم
و روي شاخه ها را كه خوب مي نگرم
دستان تو را مي بينم
كه مرا تا ستاره ها
بالاتر از ستاره ها
تا خدا هدايت مي كنند
آه از چشمان تو.
چشمان تو هنر خدا را به رخم مي پاشند
و لطافت بهار را
بر رويم حكاكي مي كنند
سنگيني صدايم را ببخش
كه تنها
با تو بغض هايم هميشه كال مي مانند.
سالهاي چراغاني تولدمان را جشن مي گيرم
و روي شاخه ها را كه خوب مي نگرم
دستان تو را مي بينم
كه مرا تا ستاره ها
بالاتر از ستاره ها
تا خدا هدايت مي كنند
آه از چشمان تو.
چشمان تو هنر خدا را به رخم مي پاشند
و لطافت بهار را
بر رويم حكاكي مي كنند
سنگيني صدايم را ببخش
كه تنها
با تو بغض هايم هميشه كال مي مانند.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.